دخترم! سه ماهیگت مبارک
دختر طلای ما امروز وارد ماه چهارم زندگی قشنگش شده.خاله زهرا دیشب واسه شما کیک ماهگرد پخته بود.مامانی خواست این جشن ماهگردتو تو خونه خودمون بگیره ولی خاله فاطمه که میخواست به مناسبت خونه جدیدش همه مارو شام دعوت کنه بهترین زمانو شب ماهگرد شما انتخاب کرد و همه اونجا جمع شدیم. آخه خاله فاطمه اصرار داشت که اگه من بخوام مهمون دعوت کنم شاید از دخترکم غافل شم و شما اذیت بشی. انشالله سعی میکنم ماهگردهای بعدی دخترمو تو خونه خودمون برگزار کنم. همه چیز مثل همیشه خوب وعالی بود ولی عزیز مامان یه کوچولو آخر شب به خاطر کم خوابی بی تاب شده بود. آخه دخملی ما بس که تو سکوت و آرامش خوابیده و مامان و بابا به خاطر شما از ساعت هشت شب تو خونه خاموشی اعل...
نویسنده :
مامان
11:29